مشاور الهام اسماعیلی

هاعی گایز😍🖐 الهام اسماعیلی هستم دانشجوی سال پنج پزشکی که عشقش به مدرسه و کنکور اونو به حیطه مشاوره کشونده. جونم براتون بگه که من ازون بدشانساب روزگار بودم…سالی که داشتم برای آزمون ورودی نمونه دولتی آماده میشدم یهو یه پایه جدید اضافه کردن و یه سال دیگه هم توی دبستان موندیم و پایه ششم رو گذروندیم… با هر سختی‌ای که بود راهنمایی(همون متوسط اول😂) رو مدرسه نمونه دولتی قبول شدم و مجبور شدم توی 13 سالگی خوابگاهی بشم و دور از خونواده بیوفتم…این مسئله بار روانی خیلی زیادی برای من داشت…جوری که چندین بار تصمیم گرفتم انصراف بدم و برگردم شهر خودم؛ ولی خب با هر سختی که بود این دوران رو پشت سر گذاشتم. توی دبیرستان خونواده‌م بخاطر من مهاجرت کردن و من متوسطه دوم رو هم توی مدرسه نمونه گذروندم. شاید به نظر همه چی خیلی ساده و یکنواخت پیش رفته باشه ولی گول ظاهرو نخورین👀 شما نميدونید چه چیزایی بر من گذشته😔😂 من کلا سطح متوسط رو به بالایی توی درسا داشتم…چیزی که مانع درس خوندنم میشد این بود که خیلی سر به هوا بودم و نمیتونستم بشینم پای درسا اصن…تازه از طرفیم مامانم مهرماه سال کنکورم زایمان کرد و تصور اینکه خونمون در چه وضعیتی قرار داشت کار سختی نیس🚶 تصمیم گرفتم برای رهایی ازین مشکلات برم کتابخونه نزدیک خونمون و اونجا درس بخونم و برای حل مشکل انگیزه و تمرکز هم از دوستم کمک گرفتم….ما با هم میخوندیم و توی تمام این مسیر همراه هم بودیم و در نهایت میدونین چه رتبه‌ای آوردیم؟ 1231 و 1234 منطقه دو🥹 باورکردنی نیس ولی خب ما نشون دادیم که میشه. آها یادم رف درباره مدرسه بگم…مدرسه ما زیاد سخت گیر نبود و معلم‌های متوسطی هم داشت…من از سال سوم بصورت جدی آزمونهای کانون رو شرکت میکردم و در اولین آزمون مهرماهم بیشترین ترازم رو گرفتم… اما بعدش ترازم افت کرد و دیگه هم به اون حد بالاییه نرسید ☹️ ولی مهم نیس…من از آزمونا کلی نکته یاد میگرفتم و تجربه آزمونیم بیشتر می‌شد و در نهایت نتیجه همه اینا رو سر جلسه کنکور دیدم. پس به خودت باور داشته باش رفیق که پایان این راه خوشه😌💜