مشاور زینب نژادمهدی

من یه دانش آموز تقریبا درس‌خون و همزمان شلوغ دوران متوسطه اول بودم🫢 با سخت‌گیری‌های خانواده و مدرسه، آزمون ورودی مدارس تیزهوشان و نمونه رو شرکت کردم و هر دو رو قبول شدم. بخاطر شرایط مالی مدرسه تیزهوشان نرفتم🥲و تو مدرسه‌ی نمونه دولتی منطقه ثبت نام کردم. سال دهم رو کلا بازیگوشی کردم😂فقط در حد نمره‌ی بالای 18 مدرسه خوندم تا وقتی رسید به عید سال دهمم(یعنی سال 99)… کتاب تست‌هایی ک معلم‌ها و مشاور مدرسه معرفی کرده بودند رو گذاشتم جلوم تا حل کنم و دیدم هیچی بلد نیسم و این موضوع کاملا منو کلافه کرد🤦‍♀🫠 گفتم اشکال نداره😅امتحان خرداد دهم رو خوب میدم بعدش میشینم تو تابستون هم دهم دوره میکنم هم یازدهم میخونم… راستش ن تنبلی کردم، ن معجزه شد امتحانات ترم دوم دهم رو بهتر از امتحانات ترم اول دادم. تو تابستون در حد روزی یکی دو ساعت درس خوندم و مهر یازدهم با آمادگی یکم بهتری شروع کردم برای یازدهم آزمون قلمچی شرکت کردم و با بودجه‌بندی قلمچی درس میخوندم و تست میزدم از تراز 5800 شروع کردم ک یادمه آخرین آزمون حضوری‌م رو 6800 شدم😎 اون روزا رو ابرا پرواز میکردم، هر روز برای رتبه‌ی 2 رقمی برنامه می‌ریختم و درس میخوندم🥰 اما بدترین اتفاق ممکن افتاد :) کرونا شد😭 اون دختر پر هیجانی ک از آدمای اطرافش انرژی می‌گرفت مجبور شد خونه نشین بشه. دیگ سال یازدهم درس نخوندم، به گوشی و البته دوستای مدرسه معتاد شدم. واقعا همه چیز بهم ریخت. برای دوازدهم خانواده مدرسه‌م رو عوض کرد. با این حال تایم زیادی رو تلفنی با رفیق صمیمی‌م حرف میزدم. مطابق انتظاراتی که از همه ی بچه های دوازدهمی می‌رفت درس نمی‌خوندم و افت شدیدی داشتم. تراز اولین آزمون قلمچیم 5800 شد اشتباه نکن، منتظر معجزه نباش 🤦‍♀ بارها تلاش کردم و نشد و ترازم بالا نرفت بخاطر پیشرفت نکردن تراز و البته شرایط خانوادگی افسرده شدم. 2 ماه اصلا درس نخوندم و به معنای واقعی یه شکست خورده ی واقعی بودم😭 تاریخ معجزه رو هیچوقت یادم نمیره :) 18 اسفند سال 99 من مشاور گرفتم مشاورم رفیقم شد، بهم یاد داد چطوری آروم آروم ساعت مطالعه‌م رو زیاد کنم و مهم‌تر از همه :) هیچ وقت نذاشت با وجود اینکه تا آخرین لحظه تراز آزمونم 5800 موند، نا امید بشم. با وجود راهنمایی‌هاش تا آخرین لحظه خوندم و مهندسی صنایع شهید بهشتی قبول شدم😎