مشاور مهرانه براتی مهیاری

من مهرانه براتی هستم ساکن اصفهان دانشجوی رشته ی پزشکی اگه بخوام از پیشینه ی خودم براتون باید بگم ک متوسطه ی اول رو توی مدرسه ی دولتی درس خوندم همیشه معدلم توی این سه سال بیست بود اما همیشه تو حد کتاب درسی میخوندم وکلا وقت زیادی برای خوندن مطالبی که بیش از حد کتاب درسی بود نمیذاشتم توی آزمونای پیشرفت تحصیلیه مدرسه جزء نفرات برتر بودم تو این 3 سال و همین باعث شده بود اعتماد به نفس زیادی پیدا کنم برای متوسطه دوم آزمون ورودیه مدرسه ای ک همیشه دوس داشتم توش درس بخونم رو قبول نشدم و اصن حتی رتبم به آخرین نفر قبولی نزدیک نبود همین جا خودمو باختم ک یعنی هرچی رشته بودم پنبه و اصن هیچی نمیشمو این حرفا با این حاال آزمون ورودیه سایر مدارس رو شرکت کردم تو یکیشون قبول شدم با اینکه دوس نداشتم ثبت نام کردمو اول مهر رفتم سر کلاس .محیط مدرسه رو ک دیدم اصن نابود شدم همین باعث شد خیلی کمتر نهمم درس بخونم یه مدت اصن افسرده شده بودم بلاخره واسه نوبت اول شروع کردم ب خوندن و درحدکتاب درسی خودمو رسوندم دهمو با یه معدل 19.95 تموم کردممم تابستون دهم به یازدهم هیچی نخوندم و میتونم بگم کلا رست کردم هیچ کلاسی هم نرفتم ک این اواحتمالا اولین اشتباه مسیر کنکورم بود یازدهم رو پا به پای کلاسای مدرسه پیشرفتم ولی تست کم میزدم و حتی اون درسهایی ک کلاسهای مدرسه براش خوب نبود رو کلاسم نمیرفتم و حس میکردم لازم نیست مشاورم نداشتم همینا باعث شد ک از رقیبام عقب بیفتم تابستان یازدهم ب دوازدهم رفتم پیش یه مشاور معروف شهرمون از جمله آدمهای بی تخصصی ک صرفا و صرفا چون تیزهوشانیو میرفتن پیشش معروف شده بود اما اصن کار بلد نبود ومیتونم بگم تو اون یه سال با توجه به تلاشای زیادم از نقطه ی اولمم عقبتر رفتم هرچی میگفت انجام میدامو اما در واقع چیزایی ک میگفت درست نبود بلاخره کنکور اولو دادم و رتبه ام فاجعه در اومد 12هزاار تکلیفم با خودم مشخص بود من آینده ی زندگیمو تو پززشکیی ساخته بودمم برا همینم موندم پشت کنکورر از طریق یکی ازدوستام ک دو رقمی شده بود یه مشاور خفن ک خودشم رتبه ی دو رقمی کنکور بود پیداکردمو رفتم پیشش . ایشون هیچی برام کم نذاشت پیگیرترین و کاربلدترین مشاوری بود ک دیده بودم سال دومم بی وقفه خوندم ساعت مطالعه ی بالایی داشتم و حداکثر تلاشمو کردم حرف مشاورم برام حجت بود و خوب پیشرفتم اما تو کنکور 1400با وجود این همه تلاش 4هزار شدم و پزشکی نیوردمم این دیگه تیر خلاص بود اما باید ادامه میدادم سال سومم با کمک یکی از دوستام ک خودش تو کنکور99 دورقمی آورده بود و کلن خیلی بهش مدیونم از مهر شروع کردم و مثل سال دوم با برنامه ی قلمچی پیش رفتم پیوستگی مطالعاتیم رو حفظ کردم ادامهه دادم و بلاخرهه رسیدمممم بله سال سوم با یاری خدا پزشکی دولتی قبول شدم و این تا اینجا بهنرین اتفاق زندگیم بودهه