مشاور مهشاد ایزدخواه

من مهشاد ایزدخواه هستم و میخوام در این قسمت از زندگی درسی خودم از اول تا اینجا بگم براتون دبستانم که یه مدرسه دولتی عادی میرفتم و سال اخر ینی پنجم دبستان با کتاب درس ازمون ورودی مواجه شدم😵‍💫 و در نهایت متوسطه اول رو تیزهوشان قبول شدم و وارد جو رقابتی اونجا شدم اما اصلا توی فاز درس خوندن نبودم و همه ی درسام شب امتحانی میخوندم 😂 و با وجود اصرار خانواده برای رفتنم به رشته تجربی با وجود اینکه دوستای صمیمیم رشته تجربی انتخاب کردن من اصرار داشتم از تجربی خوشم نمیاد وبا لجاجت وارد رشته ریاضی شدم اما همچنان توی فاز درس نبودم و همیشه شب امتحانی بودم درنهایت سال کنکورم فرا رسید تا به خودم اومدم نصف سال رفته بود و در ادامه کم و زیاد درس خوندم و رشته عمران قبول شدم وارد این رشته شدم سالهای اول که فقط درسها رو پاس کردم اما کم کم فهمیدم بازیگوشی بسه و باید از توانایی هام استفاده کنم و شروع به درس خوندن کردم ما هرچی میگذشت بیش تر به این میرسیدم که راه اشتباه رفتم و علاقه ای به این رشته ندارم🥲 به محض گرفتن لیسانس به فکر دوباره کنکور دادن افتادم ولی هیچی از درسها یادم نبود بدتر از این هیچ ذهنیتی نسبت به زیست نداشتم پس تابستون شروع کردم به خوندن خودخوان زیست با کتاب و درسنامه کتاب های کمک آموزشی با شروع سال تحصیلی فهمیدم باید جای مشخصی برای درس داشتم و یک سطح سنجشی پس رفتم کتابخونه و آزمون قلمچی ثبت نام کردم و هر روز مثل یک کارمند یا دانش اموز منظم میرفتم تا شب درس میخوندم تا به آزمونا برسم بالا و پایینی روزای سخت توی این مسیر زیاد داشتم حتی مشکلات جسمی 🤕که فکر میکردم اگه سر کنکور بیاد سراغم رسیدن به هدفم محاله اما هدفم‌هیچوقت فراموش نکردم وبلاخره مسیر واقعی زندگیم پیدا کردم و با تلاش به دستش آوردم