مشاور علیرضا کریمی

خب اجازه بدید یکم خودمو معرفی کنم من علیرضا کریمی بچه شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری و متولد 30 شهریور ماه سال82 هستم .از بچگی خیلی پرشور و فعال بودم ؛درسم هم خیلی خوب بود ولی بسیار بسیار شیطون و فعال بودم و اگر درس خوبم رو نداشتم قطعا اخراج میشدم😂 خوب دوران دبستان با نمرات عالی و شاگرد اول بودن پیش رفت تا اینکه رسیدم به سال ششم واونموقع از طریق مدرسه با ازمون نمونه اشنا شدم ولی خیلی دیر حدود خرداد ماه بود که اشنا شدم ولی با این تفاسیر بازهم خوندم و رفتم برای ازمون . حتی یادم میاد اینقدر چیزی درمورد ازمون تستی نمیدوستم که با چندتا خودکار رنگی رفته بودم 😂 به هرحال ازمونو خوب دادم و قبول شدم ولی چون فاصله زیادی از خانه داشت و باید خوابگاه می رفتم حدود یک هفته رفتم و برگشتم نمیتونستم واقعا از بس فعال و شیطون بودم اونجا محدودیت داشت واسم خلاصه دوران متوسطه اول دوباره با نمرات عالی گذروندم حتی سال هشتم نمره ام کامل 20 شد.سال نهم برای ازمون نمونه و سمپاد خوندم فقط اردیبهشت البته ولی مغرور شدم فقط سمپاد ثبت نام کردم و ازمونشو قبول نشدم خب نمیدونم چرا ولی احساس یک شکست سنگین میکردم خیلی روم تاثیر گذاشت مدام به خودم میگفتم نکنه واقعا من استعداد درس خوندن ندارم و دارم وقتمو تلف میکنم در صورتی که نمیدونستم کسایی که قبول شدن چه کتاب هایی خونده بودن و من حتی یدونه کتاب تست هم نداشتم دریغ از یه کتاب کمک اموزشی خب این شکست روی من تاثیر گذاشت و باعث شد سال دهم حتی شاگرد سوم بشم منی که همیشه شاگرد اول بودم 🥲 ولی میدونستم که نباید متوقف بشم نباید جا بزنم خوب از تابستان دهم شروع کردم به خوندن نه کنکوری کاملا تشریحی و کل دهم رو جمع کردم .سال یازدهم که شروع شد پر قدرت شروع کردم و تا اینکه امتحانات نوبت اول رو با نمرات فوق العاده عالی پشت سر گذاشتم شدم همون علیرضای همیشگی 🫡 شروع کلاس های نوبت دوم سال یازدهم بود که کرونا لعنتی اومد ( البته واسه من که بد نبود حالا میگم چرا) دقیقابهمن سال 98 بود و ما تعطیل شدیم اولش فکر میکردم یه تعطیلی موقت هست ولی اینطوری نبود🥲 دقیقا همون موقع بود که کنکوری خوندن من شروع شد یعنی از بهمن سال 98 . حالا شاید بگید چرا کرونا واست خوب بود؟!! من یه دانش اموز خودخوان بودم و مدرسه کلی وقتمو میگرفت جدا از اون فاصله مدرسه من از خانه زیاد بود و من هر روز حداقل دوساعت تو راه بودم و این کلی از تایمم رو میگرفت و کرونا به کمک اومد و من از این فرصت نهایت استفاده رو بردم تابستون یازدهم رو کلی تست زدم و شاید بگم بیشترین ساعت مطاله را یازدهم داشتم دروغ نگفته ام 🙃 خب گذشت و وارد پایه دوازدهم شدم و اذر ماه سال 99 بود که ازمون ثبت نام کردم و ازاونموقع هم ازمون دادن رو شروع کردم تا عید اکثر مطالب رو جمع کردم بعد عید بیشتر روی مرور ها کار میکردم تا اینکه رسیدم به امتحانات نهایی خرداد ماه اصلا من به برنامه نگاه هم نمیکردم اونقدر اماده بودم شب قبل امتحان نگاه میکردم چی دارم که صبح فقط بدونم امتحانم چیه و وقتی میرفتم حوزه ازمون با بچه های تیزهوشان و نمونه از همه سریعتر مینوشتم و بلند میشدم که برم سراغ کنکور 🫡 توی همین دوران بود که یه صندلی تهیه کرده بودم و توی پارکینگ خونمون ازمون های سراسری سال های قبل رو میدادم هر روز یدونه ازمون سراسری با یدونه ازمون عمومی و کلی پیشرفت کردم تا اینکه رسیدم به اون روز موعد 11تیرماه سال1400رسید و من با بابام رفتم واسه ازمون داشکده فنی مهندسی دانشگاه شهرکرد و وقتی نشستم روی صندلی دقیقا همون حسی که توی پارکینگ خونمون بودم رو داشتم روی برگه روی صندلی نوشتم دکتر علیرضا کریمی و شروع کردم به ازمون دادن وشد انچه که باید میشد و قبول شدم پزشکی روزانه😍 و به انچه که باید رسیدم و ساعت 4 صبح 3 ام مهرماه بود که نتیجه ازمون رو دیدم و کلی خوشحال شدم ❤️ این بود سرگذشت من از یه بچه شیطون تا دانشجو پزشکی❤️