مشاور علی فروغی نیا

سلام به همه دوستای خوبم. من علی فروغی نیا هستم و در حال حاضر دانشجو سال چهارم رشته پزشکی ام. راستش از دوران مدرسه درس خوندن رو دوست داشتم و نمرات هم خوب بودن، من 6 سال تو مدارس سمپاد درس خوندم و یک سال هم پشت کنکور موندم تا بتونم به هدف خودم برسم. داستان کنکور من برای خودم که خیلی جالبه: از سال دهم درس خوندن رو شروع کردم اما اصلا روش مطالعه درستی نداشتم، تست نمیزدم، آزمون نمیدادم و کلی اشتباه دیگه که بماند. اواخر سال یازدهم ام بود که تازه داشتم روش های درست درس خوندن رو پیدا میکردم و پیشرفت من تو آزمون ها کم کم شروع شد. تابستون بین یازدهم و دوازدهم بد نگذشت، یازدهم رو کامل و بخشی قابل توجهی از دهم رو بستم. تو آزمون آغازین سال دوازدهم قلمچی تراز درس های یازدهم ام به بالای 7000 و تراز کل ام به حدود 6700 رسید. تازه داشتم اوج میگرفتم که دقیقا یک هفته بعد از همین آزمون دست راست ام شکست و این شد شروع دوره سخت من. دقیقا آزمون بعدی تراز ام به حدود 5500 رسید و من عملا بعضی جاها کاهش تراز 2000 تای داشتم. یک ماه دستم تو گچ بود و بعد از اون عملا انگیزه درس خوندنم نابود شده بود. من که سال 12 ام رو با تراز بالا 6700 شروع کرده بودم، تا 3 ماه نتونستم رنگ ترازی بالاتر از 5900 ببینم. خداروشکر دی ماه درست بعد از امتحانات نوبت اول تراز ام به بالای 6000 رسید. خیلی خوشحال بودم. تونستم خودم رو جمع کنم و برسونم تا عقب موندگی هام رو جبران کنم تا اسفند 98 که کرونا اومد. داشتم با مشکلات کرونا و آزمون دادن تو اون شرایط دست و پنجه نرم میکردم که یکسری مشکلات شخصی برام پیش اومد، دوباره و دوباره با مشکلات ام جنگیدم و خودم رو بالا کشیدم، حتی کنکورمون اون سال یک ماه و نیم تعویق خورد اما مشکلات همچنان همراه من بودن و متاسفانه رتبه ام اون نشد که میخواستم. قبل از اومدن نتایج حدس میزدم اون چیزی که میخوام نمیشه. خیلی به سال کنکورم فکر میکردم، یک سمت مشکلاتی که همراهم بودن و سمت دیگه اشتباهات زیادی که خودم داشتم. نتایج اول مهرماه اعلام شد، ساعت 8 صبح بود که نتایج رو دیدم و ساعت 10 صبح داشتم آزمون قلمچی ثبت نام میکردم 😁 آدمی نبودم که راضی بشم به چیزی که دوست ندارم. شروع کردم یکبار دیگه برای خوندن، از اشتباهات ام خیلی خیلی درس گرفتم و درست و با دیسیپلین کار رو جلو بردم. مسیر سال دوم ام هم پر فراز و نشیب بود اما اینبار نذاشتم شرایط از کنترل ام خارج بشه. خوندم و خوندم و خودنم تا روز موعود فرا رسید. اینقدر استرس ام کم بود واسه کنکور که داشتم استرس میگرفتم بابت این استرس کم🤣 درس آخرم شیمی بود و درست یادمه وقتی شیمی رو تموم کردم یه لبخند رضایت نشست رو لبم. وقتی از جلسه برمیگشتم حس میکردم سبک ترین آدم روی زمین شدم. نتایج اومد و خداروشکر شهر خودم و رشته ای که دوست داشتم قبول شدم. الان هم که اینجام و دارم به دانش آموز هایی مثل خودم کمک میکنم تا بتون به چیزی که دوست دارن برسن. این حس قشنگ و این لبخند رضایت رو برای تمام کسایی که برای آرزو هاشون تلاش میکنن، آرزو میکنم. به امید موفقیت تک تک شما ❤❤❤