مشاور فاطمه بنائی حصارجلال

سلام، من فاطمه بنایی هستم از بازمانده های دبیرستان در کرونا از کلاس نهم به شدت از درس خوندن فاصله گرفتم و شروع کردم به غرق شدن در سینما و ادبیات، پایه دهم توی لیست ذخیره نمونه دولتی قبول شدم نیمسال اول که تموم شد ، کرونا اومد و خب بهشت من شد مودم اینترنت، گروه های دوستانه و پاس کردن دهم و یازدهم هنوز هم رغبتی به درس خوندن نداشتم پایه دوازدهم مدرسه امو عوض کردم و از نمونه اومدم بیرون و یکم سعی کردم جدی تر باشم با درسام. اما بازم نه به اندازه ای که کنکور می طلبید. سال منتهی به کنکور سرمو با فضای مجازی ، فیلم و سریال های جدید و فستیوال های سینما و موسیقی حسابی گرم کردم و نمیذاشتم مغزم به عذاب وجدان کلید زدن ٫گزارش کار فیک فرستادن و دور زدن واقعیت، فکر کنه . از طرفی هم هر روز به کنکور و دوران جمعبندی و امتحانات نهایی نزدیکتر می شدم اصلا جمع چه بندی؟ هیچ چیزی خوب نبود ،فرصت های زیادی رو از دست داده بودم کلی کلاس آفلاین دانلود کرده بودم که اون سال هیچ وقت نگاهشون نکردم ٫گرفتن کرونا و تب و لرز شدید شد دقیقا یک هفته قبل از کنکور هم شد قوز بالای قوز من اون سال رفتم سر جلسه کنکور 1401 امیدی هم نداشتم اتفاق خاصی بیوفته و خب یه رتبه معمولی کسب کردم دقیقا در حد تلاشی که کرده بودم٫انتخاب رشته کردم و علوم آزمایشگاهی قبول شدم ثبت نام کردم. اما دلم راضی نبود. (اینجا بود که صحبت و کمک خواستن از یک مشاور زندگی منو تغییر داد و انگیزه تغییر شرایط رو در خودم پیدا کردم .میخواستم کنکور رو برای همیشه از ذهنم پاک کنم، اما نتونستم همش به خودم میگفتم من باید حق خودمو بگیرم انگار عذاب وجدان کارهایی که کرده بودم دروغ هایی که به خودم و دیگران گفته بودم منو رها نمیکرد و میخواستم عمیقا مادر و پدرمو خوشحال کنم .) توی بازه مهر تصمیم گرفتم در کنار این رشته شانس دوباره خودمو امتحان کنم همش میترسیدم سال بعدی از اینم رتبه ام بد تر بشه و همین رشته ای که الان قبول شدمم نتونم بیارم . دلمو زدم به دریا و به خودم قول دادم توی همین فرصت باقی مونده در حد توانم تلاش کنم تا حداقل بعدا عذاب وجدان اینو نداشته باشم که مامانم انقدر تلاش کرد و من براش کم گذاشتم. به خاطر پایه بسیار ضعیفی که داشتم کلاس افلاین و آنلاین استفاده می کردم تا بتونم سریع تر به حد متوسطی برسم و تست بیشتری حل کنم. اون سال تمام مراحل آزمون آزمایشی رو که ثبت نام کردم رو بدون حتی یک غیبت شرکت کردم. ترمیم معدل رفتم و از سالن مطالعه استفاده کردم دوستانی رو پیدا کردم که باعث شدن توی مسیر کنکور جا نزنم و خداروشکر هر 4 نفرمون خانم دکتر شدیم. در پایان آهسته و پیوسته با حرکت لاکپشتی بدون توجه کردن به حواشی اطرافم به هدفم رسیدم . همون طوری که می‌خوام به همه بچه ها کمک کنم که حقشونو از این مسیر بگیرند.