مشاور سهیل عباس وند

درود به همه شما نوتروفیلی‌های عزیز همونطور که بالاتر هم خوندید، من سهیل عباس وندم، دانشجوری دندانپزشکی رشت و دانشجوی سابق پزشکی زنجان دوره راهنماییم توی یک مدرسه نمونه گذشت و دبیرستان، وارد مدرسه علامه حلی 2 شدم. همون دهم شروع کردم به درس خوندن و توی گزینه2 چندتا رتبه تک رقمی هم آوردم و همه‌چیز خوب پیش میرفت تا اینکه تصادف کردم و کتف و دنده م آسیب دید و تا یازدهم درس نخوندم. یازدهم که شروع شد، حس میکردم دوباره فرصت اینو دارم که به بقیه برسم و میتونم خوب شروع کنم ولی بیشتر از دو ماه طول نکشید تا بشدت مریض شدم و تا فروردین چیزی نخوندم و میخواستم دوباره شروع کنم ولی این بار یه فرقی داشت، دیگه اون آدم سابق نبودم و امیدی هم نداشتم چون کلی وقت از دست رفته بود و تقصیر من نبود و فقط میخواستم خرداد رو قبول بشم ولی مادرم نقشه همیشگیش رو اجرا کرد و قرار شد اگر معدلم بالای 19 بشه، برام لپتاپ بگیرن و این زمانی بود که حتی گوشی هم نداشتم و همین شد دلیل درس خوندنم و دو ماه کامل، نزدیک 4 ساعت میخوابیدم و بقیه ش رو درس میخوندم تا به لپتاپ برسم و آخرشم گرفتم. دیگه وارد دوازدهم شدیم و فضای کنکور خیلی حس میشد و از همون اول خیلی جدی شروع کرده بودم و لپتاپ خیلی کمک میکرد بهم چون هرکتابی که دوست داشتم رو نمیتونستم بخرم ولی میتونستم از پی‌دی‌افش استفاده کنم. داشتم خوب پیش میرفتم و درصدم بالاتر میومد تا اینکه ماه بهمن، یه اتفاق تلخ برام افتاد و تا فروردین نتونستم خودمو جمع کنم، نه اینکه دلم نخواد، نمیتونستم. فروردین دوباره شروع کردم ولی دیگه خیلی عقب افتاده بود و تاجایی که شد خوندم و نهایتا، رتبه م شد 1561 و رفتم پزشکی زنجان ولی میدونستم بخاطر این همه اتفاقات، رتبه م اینجوری شده، پس مرخصی گرفتم و دوباره شروع کردم. فکر میکردم قراره سال راحتی باشه و مشکلات تموم شدن ولی مشکلات همیشه بزرگتر و بزرگتر میشدن ولی اینبار نمیتونستم جا بزنم و تا تونستم، خوندم. 25 مهر، ساعت 2 3 ظهر تصمیم گرفتم پشت بمونم و از عصر شروع کردم به خوندن ولی این تاریخ خیلی خاصه برام، نه شنبه بود، نه اول ماه و حتی صبر نکردم که صبح بشه چون فقط میخواستم شروع کنم و زمانم رو از دست ندم.