مشاور محمدرضا مهدی پور

سه سال آخر تحصیل من توی مدرسه، پیچ و تاب های زیادی داشت. در اوایل سال دهم، هنوز به طور جدی درس خوندن رو شروع نکردم که با فضای زیبای زیست شناسی و المپیاد آشنا شدم و کم کم به اون سمت رفتم؛ تا اینکه نهایتا سال های دهم و یازدهم رو فقط برای المپیاد مطالعه کردم و تجربیات بسیار خوبی هم از اون زمان بدست آوردم. با رسیدن به تابستان دوازدهم، باید آروم آروم مطالعه برای کنکور رو هم شروع میکردم، با اینکه برام خیلی سخت بود. چون تمام روش مطالعه و فهم من با المپیاد متناسب شده بود که فضای بسیار متفاوتی با کنکور داره، و مجبور بودم که اون روش ها رو کنار بگذارم و کنکوری درس بخونم، که عذاب آور بود؛ و به همین دلایل انگیزه و ساعت مطالعه من به شدت پایین اومده بود. اوایل سال دوازدهم با خودم کنار اومدم که برای اینکه بتونم در آینده هم احساس خوبی داشته باشم و به جای خوبی برسم، باید از این مانع کنکور به خوبی رد بشم، و به هر حال یک سال از زندگی من داره برای کنکور میگذره، پس بهتره تمام توانم رو روش بذارم تا نهایتا این یکسال درس خوندنم بی نتیجه نباشه. پس خیلی جدی تر از قبل سراغ خوندن برای کنکور و نهایی رفتم، پایه و دوازدهم رو جمع کردم و تراز آزمون آزمایشی رو هم به حد خوبی رسوندم. در نهایی ها معدل خوبی کسب کردم و کنکور تیر رو هم با موفقیت گذروندم؛ و با رتبه خوبی که بدست آوردم، تونستم در رشته دلخواه خودم قبول بشم تا یکم به آینده‌ای که تو ذهنم هست نزدیک تر بشم. و الان از خود پارسالم خیلی تشکر میکنم که ناامید نشد و با تلاشش باعث شد که الان اینجا باشم. تمام دلیل و تلاشم برای مشاور شدن این بود که به بقیه دانش آموزا که شرایط سخت سال کنکور خودم رو دارن، کمک کنم تا بتونن به خوبی و دست پر از سال کنکورشون عبور کنن.